kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۷۹۲۰
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۲
کارنامه یکساله سرویس گزارش روز کیهان

متعـهدانه و مجـاهدانه در خدمت به انقلاب اسلامی و محـور مقاومت 

 
 
 
 گروه گزارش
از پنجره محل کارم به ‌دوردست‌ها خیره مانده‌ام. در دوردست‌ها بادگیرها نشسته‌اند. در چشم‌انداز یک خبرنگار نباید حزب باد میتینگ دهد. باید بادگیر باشد، اما با بادها نچرخد. راسخ بودن حرف اول را در این حرفه می‌زند. اینکه ابتدا یک خودسازی داشته باشی. خودت را و مطالباتت را بشناسی و برای تحقق خواسته‌های برحق و اخلاقی‌ات، شهید راه قلم باشی. در این کار آنانی که منیت داشته‌اند و دنبال فرصت‌طلبی‌ها بوده‌اند، اتفاقاً در حواشی گرفتار آمده‌اند و آنانی که همیشه مردم و وجدان را در صدر نشانده‌اند، جاودانه‌ حقیقی در این حرفه شده‌اند. این‌گونه که بنگریم می‌توان امیدوار بود که تیترهای زیبا و امیدبخش در راه‌اند. کسی چه می‌داند؟! شاید یک روز چای خود را با قند خبرهای شیرین بر قلب روزنامه‌ها بخوانیم. 
اما تا آن زمان باید بر همه تلخی‌ها صبر کرد و به آرمان‌های برگرفته از ریشه‌ها پایبند ماند؛ چرا که چرخ‌ خوردن با دستان عروسک‌گردان استکبار همیشه حس برده شدن در پی دارد. باید معنای واقعی اصحاب رسانه بودن را محقق کرد. کسی که صاحب چیز با ارزشی است نه می‌تواند زندگی برده‌وار را بپذیرد و نه می‌تواند غافل باشد. این میدان حواس ‌جمع می‌خواهد. کفش پولادین می‌خواهد و عزمی راسخ. 
حالا بنشین تا از این دریچه پرواز پرنده‌های فکر در آسمان حقیقت را نظاره‌گر باشیم. بنشین از مظلومیت صاحبان حق در دنیای امروز بنویسیم و چای‌مان را با قند فکرهای روشن برای آینده بنوشیم. 
از آنانی نباشیم که گل‌ها را خار می‌کنند. آن‌گونه بنویسیم که خارها گل دهند و همواره بالی باشیم برای پرواز در آسمان صداقت. نباشد که گُل بِبَریم سر خاک بال‌ها! باید بال‌ها را از خاک به افلاک بفرستیم. می‌توان با حامی حقیقت بودن به هرچه خوبی و نیکی است پر بکشیم.
 همکاران ما در سرویس گزارش
در سالی که گذشت سعی داشتیم با تلاش و تعهد در خدمت مردم باشیم؛ پلی باشیم بین اندیشه و نظر و خواسته مردمی و مسئولان.
در صفحه گزارش روز کیهان به دبیر سرویسی ایرج نظافتی، آقایان حسن رضایی، امیرحسین بسطامی و خانم‌ها گالیا‌ توانگر و فائقه بزاز فعالیت دارند. 
بعضا همکاران دیگری در بخش‌های مختلف مؤسسه کیهان یاریگر ما در سرویس گزارش بوده‌اند، از جمله برادر گرانقدر آرش فهیم و خانم‌ها سمیه دولتی و سیده یاسمن رودباری.
سالی پرکار در حوزه گزارش
ایرج نظافتی، دبیر سرویس گزارش روزنامه کیهان می‌گوید: «گزارشگری و گزارش‌نویسی یکی از متنوع‌ترین، جذاب‌ترین و در عین حال سخت‌ترین بخش‌های حرفه روزنامه‌نگاری است.»
نظافتی می‌گوید: «گزارش‌نویسی متنوع است، چون تمام حوزه‌های خبری از جمله فرهنگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... را شامل می‌شود و همین موضوع جذابیت کار گزارش را بالا می‌برد.»
دبیر سرویس گزارش روزنامه کیهان تصریح می‌کند: «اما گزارش‌نویسی یکی از سخت‌ترین مراحل حرفه روزنامه‌نگاری است. چون یک گزارشگر حرفه‌ای باید به تمام حوزه‌های خبری اشراف داشته باشد تا بتواند یک گزارش میدانی و جامع و کامل تهیه کند.»
ایرج نظافتی درباره گزارش‌ها در کیهان نیز می‌گوید: «لازم است از حمایت‌ها و توجهات 
حاج‌ حسین شریعتمداری مدیر مسئول محترم کیهان تشکر و قدردانی کنم. در سال 1403 تحولات فراوانی را در ابعاد داخلی و خارجی شاهد بودیم، خصوصا مسائل منطقه و محور مقاومت یکی از سوژه‌های مهم ما در بخش گزارش بود، و در این سال حدود 290 شماره گزارش در صفحه گزارش روز کیهان به چاپ رساندیم که در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بود.»
 وی می‌گوید: «در سالی که گذشت شاهد تحولات مهم و پی‌در‌پی داخلی و خارجی بودیم، از عملیات‌های موفق‌آمیز وعده صادق یک و دو تا شهادت رئیس‌جمهور انقلابی و خدوم شهید آیت‌الله رئیسی و حسین امیرعبداللهیان و شهدای پرواز اردیبهشت تا عملیات‌های محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی و شهادت رهبران جبهه مقاومت از جمله سید حسن نصرالله و سید‌هاشم صفی‌الدین، تا تحولات داخلی کشور خودمان و برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و انتخاب آقای پزشکیان تا تحولات در آمریکا و انتخاب ترامپ و همچنین سقوط دولت بشاراسد در سوریه، همه این تحولات مهم در این سال اتفاق افتاد و یک سال پرخبر در حوزه روزنامه‌نگاری محسوب می‌شود.» 
 گزارش‌نویسی با هوای شاعری
گالیا توانگر که جانشین دبیر سرویس گزارش هستند امسال هم توانست در بخش گزارش تحلیلی، تحقیقی سومین جشنواره ملی و بین‌المللی رسانه‌ای زنان (حریم رسالت) آبان 1403 حائز رتبه شود، در یکی از گزارش‌های پایان سال خود می‌نویسد: «آدم برفی‌ها منتظر بهارند. تمام زمستان در سرما لبخند می‌زنند و بهار وقتی بیدار می‌شود، وجودشان در حرارت خورشید می‌سوزد، دَم نمی‌زنند و با ایثار خویش بهار را به باغ و دست‌های باغبانان گره می‌زنند.
چه خوب است همیشه امیدوار و منتظر و ایثارگر باشیم. شک ندارم هر کدام از ما در عکس‌های زیادی از زندگی آدم برفی بوده‌ایم! قلب داشته‌ایم، در سکوت تپیده؛ چشم داشته‌ایم، راه را دیده؛ پوست داشته‌ایم، اما آب شده و از جلد کهنه خویش بیرون زده‌ایم.
آدم برفی‌ها نبودند صدای خنده در زمستان نمی‌پیچید. عکسی گرفته نمی‌شد و عشقی در زیر آفتاب بی‌رمق باغ سپید مو، جوانی نمی‌کرد. آدم برفی‌ها در هر زمستانی چراغ باغ را روشن نگه می‌دارند.
بهار که می‌شود، آدم برفی آب می‌شود و از آن همه ایستادگی و جوانمردی موهای قهوه‌ای کاموایی‌اش بر تن خاک، راه می‌کشد، تمام زمستان عاشق خورشید بوده است، امیدوار و منتظر و ایثارگر بوده است. در پس وجود نحیف شکننده‌اش آفتاب را دوست داشته است. فی‌الواقع صبور و قوی بوده است. از تن آب شده هر آدم برفی جوانه‌ای سبز می‌شود.
روزی از ما بر تن خاک دو چشم و دو آفتابگردان کوچک باقی خواهد ماند. جانمان در انعکاس انوار آفتاب، آب می‌شود، ماهی می‌شود و از باغ به اقیانوس می‌رود. خاک بسی سرد است و همه چیز را بر باد فراموشی خواهد داد. از ما چه خواهد ماند؟ از ما تنها خاطره خوبی‌ها، صبورانه زیستن و قهرمانانه تلاش کردن برای بهتر شدن حال باغ زندگی و شکوفایی بهار به یادگار می‌ماند و بس.»
 بهار فردا، بهار خورشیدواره‌ها
فائقه بزاز، یکی دیگر از گزارشگران این صفحه می‌گوید: «گزارش روز، نوعی آبتنی کردن در حوضچه‌ اکنون است! غوطه‌ور شدن در دریایی از واژه‌ها برای انتقال دگرگونی‌ها و رویدادها به مخاطب و البته آراستن آن به بدایع خاص و شیرین یا کلام وزین برای عقب نماندن از قلم و تجربه‌ یارانِ گزارش‌‍‎نویس، برای برافراشته ماندن قلم و اندیشه و فاصله گرفتن از مطالب تکراری و دم‌دستی...
گاهی از حادثه می‌گوئی و گاه از سبک زندگی، گاه می‌روی سراغ رویدادهای اجتماعی، سبک زندگی و گاه اقتصاد و فرهنگ.
پای درددل مردم که می‌نشینی رسالتت سنگین‌تر می‌شود، تمام همت و تقلایت این است درد مردم را بازتاب دهی، از مطالباتشان بگوئی، شاید زلفی به سر زلفی دیگر گره بخورد و دردی از جامعه درمان شود. دردی که البته به امید و رسیدن به جامعه‌ای مطلوب و آرمانی گره خورده است و صاحب قلم، مصمم است به دور از فضای تلخ و سیاه‌نمائی شرایط را برای جامعه‌ای بهتر مطلوب کند. 
و این دل زدن به اقیانوس واژه‌ها صبر و شجاعت می‌طلبد تا تو را به یک کهنه سرباز فرهنگی تبدیل کند، درست مانند آنها که در این سنگر قلم زدند، از تکرارها فاصله گرفتند و حرفی نو برای گفتن داشتند و البته در صفحه روزگار مانا شدند.»
وی در ادامه می‌افزاید: «گزارش، تعلیقی است میان ادبیات و شعر‌، سیاست و اقتصاد، علم و فرهنگ، گاه از کهکشان راه شیری می‌گویی گاه از اقتصاد و دین و گاه در سیاست غوطه ور می‌شوی، حتی نقطه عطفی است که قلم را به عقلانیت می‌رساند، گاه به احساس و گاه به درایت و گاه به هیجان... و در این میدان تحلیل و خبر و ادبیات، این تو هستی که باید بیندیشی و بپروانی.
و در این هجوم سبز خبرهای پایانی سال از رستاخیز و بهار و گلسرخ، قلم و کلام را به شوق انتظار پیوند می‌زنیم و به امید گوشه چشمی منتظر دمیدن آفتاب می‌مانیم که بهار فردا با حضور یار، بهار خورشیدواره‌هاست.
به قولی، بهارهای شگفتی در راهند. فردا گلی می‏شکفد که بادها را پرپر می‏کند‌، بهارهای شگفتی در راهند؛ این را من نمی‏گویم؛ آسمان می‏گوید با هزاران بهاری که دیده است. بهارهای شگفتی در راهند؛ این را زمین می‏گوید؛ زمین که مادر همه بهارهای آمده است.»
 رشد اجتماعی در سایه نویسندگی 
امیرحسین بسطامی، گزارشگر صفحه گزارش روز کیهان می‌گوید: «از گزارش‌هایم آنکه درباره سفر بود از همه بیشتر به دل خودم نشست. به‌ویژه که خودم امسال 18 بار سفر داخلی داشتم. شیراز، یزد، کرمان، چابهار... از همه‌اش بهتر بود و واقعا لذت بردم. سفر باعث تحول در آدمی می‌شود و افسردگی را کم می‌کند.»
وی با اشتیاق می‌گوید: «خیلی خوشحالم که گزارش می‌نویسم و با مردم مصاحبه می‌کنم. گزارش‌نویسی باعث ارتباط بیشتر با مردم شد و حرف آنها را بیشتر شنیدم. باعث اجتماعی‌تر شدن خودم شد و از همه مهم‌تر اینکه توانستم نویسندگی را تجربه کنم.»